می دانی چند بار از ^{فکر من} گذشته ای ؟!

فقط ^یک بار!!

چون دیگر هرگز از خیالم نرفته ^ای...

^خدایا:اگر بی او بهشت را نصیبم می کنی

اگر بی او مرا به تمام آرزوهایم می رسانی

اگر بی او خوشبخت خواهم بود

بهشت ، آرزوها و خوشبختی بی من می توانند باقی بمانند

اما من بی او ..... ^نه

او را از من  نگیربه خود خودت سپردمش نه فرشته هات نه پیغمبرات

^{عشق من}

نه ابی دریا در ^چشمانش نشسته

نه سیاهی شب

^{عشق من}

یک ادم معمولیست بایک جفت ^{چشم معمولی}

ومن ^{عاشقانه} دوستش دارم

وقتی دلتنگت می شوم ...

وقتی عطر تنــت را می خواهم ...

مــن به باد هم التماس می کنم

خــدا که جای خود دارد !

.

با من بیا .. به سرزمینِ ^{دل بیقرارِ من} ..

بیتاب شو .. با دلم ..

من شریکی برایِ بیتابیِ شبانه می خواهم ..

با من بیا .. به سرزمینِ ساکت و پر از رمز و رازِ شب

آنجا که من با ترسها و خستگی هایِ دلم تنهایم

دستم را بگیر .. دل به دلم بده ..

تا نترسم از دلم ... دلی که تا ابد تنهاست

بگو سرما ... می گم ...^{با تو گرمم}

بگو که شب ... می گم ... ^{مهتاب شب منی}

بگو باران ... می گم ... ^{چتراحساستم}

بگو نسیم ... می گم ... ^{توئی نسیم دلپذیر من}

بگو درخت ... می گم ... ^{بید مجنون توام}

بگو که گل ... می گم ... ^{تو گل سرخ دل منی}

بگو که یاد ... می گم ... ^{از یادت نمیبرم}

بگو خورشید .. می گم ... ^{از تو گرما میگیره}

بگو گنجشک ... می گم ... ^{کنار حس تو قشنگتر می خونه}

بگو که روز .. می گم ... ^{که من} ... می گم ^{که تو} ... می گم ^{که ما}

بگو که صبح ... می گم ... ^{با تو روشنه}

همه ی این حسها خود به خود قشنگَند و خواستنی

اما .... تمومشون... ^{قشنگترین} هستند ..

وقتی ......

فقط وقتی .......

که ^تو.......

^{نزدیک منی}......

این بیقراری ها تقصیر چشماته

ای که نمیبینی توقلب من جاته

حرفامو باور کن حرفی بزن با من

این حس دلگیرو با یک نگاه بشکن

زنـدگي جيره ي ناچيزي ست

مثل يك فنجان چاي

و كنارش عشــق

مثل يك حبه ی قند

زندگي را با عشــق نوش جان بايد كرد ... !

میگن هرچی به عشقت بگی دوست دارم اون بی تفاوت تر میشه وتوعاشق تر.ولی

من...دوست دارم عاشق تر بشم حتی اگه روز به روز از  چشمات .   بیفتم

پس دوستت دارم...عشق من